theme
12 سپتامبر ، 2021

نه اینکه بگویم کجا میروی… – از کتاب “سازهای آبی” اثر سولماز رضایی

جان من نه اینکه بگویم کجا میروی نه اینکه بگویم چرا میروی آه که راه ها برای رفتن است و چشم ها برای خیره ماندن به راه ها که زمان برای گذر است و دل ها محمل انتظار های سخت که جان برای پر کشیدن است و "عشق" برای ماندن نه اینکه بگویم کجا میروی نه اینکه بگویم چرا میروی مهربانم اندکی صبر کن چشمانت را ببند قدم هایت را احساس کن که سنگین شده است و این کودکِ دل من است که در آغوش گرفته پای تو را...
9 سپتامبر ، 2021

و من گریستم- از کتاب “سازهای آبی” اثر سولماز رضایی

9 سپتامبر ، 2021

کجاست اینجا – از کتاب “سازهای آبی” اثر سولماز رضایی

ای لطف روز های من شاید آن روز که از افق های دوردستِ هستی گذشتیم و غبارهای فراق را به کناری زدیم، شاید آن لحظه که قلب هایمان پس از تجربه ی عشق دلیلی برای تپش های حیات یافت، شاید آنگاه که در وانفسای ازلی درخششِ نهفته در چشم هایت را دیدم که مرا به سوی خود میخواند شاید شاید در آن خلسه ی بی تکرار، مرا از وطنم جدا کرده اند کجاست اینجا؟ این چه سرزمینی است که چاره را به آن راهی نیست؟ کجاست اینجا که رشته های عادت را چنین از هم می گسلد؟ چرا در این دیار، خوشی ها، چنین دردناکند؟ چرا در این زمین، از زخم های کهنه، خون تازه می جوشد؟ چرا اینجا، از بارانِ اشک ها، عطرِ خاکِ باران خورده بر نمی خیزد؟ چرا در این خانه اینچنین غریبیم؟ کجاست اینجا؟! ... وطنم کجاست؟... من از وطنم، از «تو» دور افتاده ام
6 سپتامبر ، 2021

سفر – از کتاب “سازهای آبی” اثر سولماز رضایی