theme

یادداشت تخصصی با موضوع “شهروند، حقوق شهری و حقوق شهروندی” – به قلم سولماز رضایی

یادداشت تخصصی با موضوع “شهروند، حقوق شهری و حقوق شهروندی” – به قلم سولماز رضایی


شهروند، حقوق شهری و حقوق شهروندی
به قلم سولماز رضایی
روزنامه آفتاب یزد –۳۰ مرداد ماه ٩٧ -صفحه ١۶

شهر ها مهمترین عرصه و نمود مدنیت و کالبدی برای تولید شهروند است. شهر، از منظر جغرافیایی پیوندی است که انسان با طبیعت پیرامون خود می سازد و با توجه به نیاز های متنوع خود به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سایر خواسته های خود، فضای آن را شکل می دهد. از نگاهی دیگر، شهر ها محل شکل گیری مناسبات جمعی، فضایی هویت بخش و بستری برای ظهور نهاد و تشکل های مدنی است. به عبارتی شهر ها کانون اصلی شکل گیری حیات اجتماعی به حساب می آیند.
گسترش شهرنشینی در دهه های اخیر، شهر ها را به مهمترین مراکز شکل گیری تحولات گوناگون در حوزه های اقتصادی، سیاسی، تجاری، اجتماعی و فرهنگی تبدیل کرده است که پیچیدگی های به وجود آمده ناشی از این تغییرات و نیز تحول عمده در سبک زندگی شهری، سبب به وجود آمدن جایگاهی جدید برای ساکنان شهر ها شده است. جایگاه و مفهومی که در تعاریف حقوقی با واژه “شهروند” شناخته می شود. شهروند در لغت به معنای اهل شهر یا کشور یا مجموعه افراد دارای تابعیت یک کشور با حقوق مشخص و تعریف شده در قوانین آن کشور اطلاق می گردد. شهروندی، یکی از قدیمی ترین مفاهیمی است که متفکران علوم انسانی از یونان باستان به آن توجه ویژه ای داشته اند و اکنون نیز از جایگاهی بسیار مهم در مباحث نظری مرتبط با علوم اجتماعی و حقوقی برخوردار است. به باور بسیاری از اندیشمندان، گذار از شهرنشینی به شهروندی وقتی حادث می شود که افراد در جامعه شهری حقوق یکدیگر را به رسمیت بشناسند، به مسئولیت های خود در جامعه واقف بوده و به آن عمل نمایند. بر همین اساس مرکز ملی شهروندی (National Center for Citizenship)، شاخصه ها شهروند مطلوب را دانش، تفکر، تعهد و عمل می داند. بنابراین مفهوم شهروند مفهومی فراتر از انسان شهر نشین بوده و شهروند منفعل دچار نقصی اساسی در شخصیت مدنی می باشد. مقوله شهروندی جایگاهی اجتماعی محسوب می شود که بر اساس قانون با حقوق مختلف مدنی که به افراد جامعه تعلق می گیرد، موضوعیت می یابد. در بیانی کلی، شهروند به شخصی اطلاق می شود که در یک جغرافیای مشخص به طور توامان دارای حقوق و تکالیف متعدد است. با توجه به این تعاریف، برای شهروندان حقوقی مسلم و ذاتی وجود دارد که با عنوان “حقوق شهروندی” شناخته می شود. مجموعه ای از مسئولیت ها و وظایفی که شهروندان نسبت به یکدیگر، شهر خود و قوای حاکم داشته و نیز امتیازات و امکاناتی است که مدیریت شهر ها و در شکلی کلی تر مجموعه حاکمیت در چارچوب اجرای قوانینی مشخص، موظف به تامین آن می باشند. این حقوق بر اساس تقسیم بندی تی.اچ.مارشال در بخش های حقوق مدنی (مانند آزادی بیان و اندیشه و برابری در برابر قانون)، حقوق سیاسی (مانند مشارکت در امور سیاسی و حق رای) و حقوق اجتماعی (مانند استفاده از خدمات و برابری فرصت ها)، دسته بندی می گردند.
مبدا شکل گیری حقوق شهروندی جامعه و ضرورت های اجتماعی زندگی شهری است. حقوق شهروندی با توجه به ماهیت اجتماعی خود و به عنوان تنظیم کننده روابط قانونی میان شهروندان و مجموعه های مدیریتی جامعه، می بایست بر اساس نیاز های رو به رشد و جدید شهر ها تغییر کرده و بهینه گردد. یک از جنبه های قابل توجه در حوزه حقوق شهروندی آن است که علی رغم وجود وظایف عملی دولت ها و مدیریت های شهری به جهت فراهم نمودن سازوکار های تحقق حقوق شهروندی ، چنین ساختارهای مدیریتی، ایجاد کننده حقوق شهروندی نبوده بلکه خود نتیجه اجرا و عمل به این حقوق به شمار می آیند.
در دنیای امروز یکی از مهمترین جلوه های توسعه، توجه به مشارکت فعال همه افراد جامعه است. آن چه روشن است دستیابی به الزامات شهروندی و احقاق حقوق شهروندی در اولین قدم و به صورت پیش نیاز، وابسته به آموزش های شهروندی و ایجاد آگاهی عمومی مرتبط با این موضوع در جامعه است. از نظر پارسونز، یک شهروندی کامل به دور از هر گونه تبعیض اجتماعی، به معنی برخورداری همه اقشار و گروههای اجتماعی از حقوق و تعهدات شهروندی و آگاهی آنان از حقوق خود است. آگاهی که می تواند شهروندان را به درکی صحیح از ارزش های اجتماعی و مشارکت همه جانبه در جامعه شهری رهنمون کند. بدیهی است چنین آگاهی خودبه خود و بدون اراده ای موثر، در سطوح مختلف جامعه به وجود نمی آید که در این میان نقش مدیریت شهری می تواند بسیار تعیین کننده و حائز اهمیت باشد.
در دنیای امروز زندگی شهری بیش از هر زمان دیگری در طول تاریخ، دارای پیچیدگی ها و چالش های گوناگون است و بدیهی است که ساختار های مدیریت های شهری به تنهایی از عهده رسیدگی به همه ی آن ها بر نمی آیند. بنابراین دستیابی به شهر های مطلوب و توسعه پایدار شهری جز از طریق مشارکت شهروندان در مسائل شهری و افزایش آگاهی جامعه از حقوق شهروندی به دست نمی آید. مدیریت شهری به عنوان عنصری آگاهی بخش، می بایست نقشی اساسی در گرایش شهروندان به کنش های اجتماعی و مشارکتی ایفا نماید چرا که حقوق شهروندی به عنوان مجموعه ای از وظایف و حقوق متقابل، در یک بستر مشارکت همگانی تحقق می یابد.
از طرفی دیگر، مدیریت شهری موظف است ضوابط و مقررات شهری را به جهت کارآمد نمودن هر چه بیشتر، با اصول بهره مندی و به عبارتی حقوق شهروندی منطبق نماید. این ضوابط و مقررات را که می توان حقوق شهری نامید، مبنای ظهور شهروندی و حقوق شهروندی تلقی می گردد. حقوق شهری دامنه ای وسیع از قوانین و ضوابط در حوزه ی فعالیت های مرتبط با شهرسازی، توسعه شهری، اقتصاد شهری، فرهنگ شهری و در بیانی کلی تر برنامه ریزی و مدیریت شهری را در بر می گیرد و به عنوان شاخه ای از حقوق عمومی، مهمترین حلقه ی رابط میان مدیریت شهری و شهروندان به حساب می آید. حقوق شهری به عنوان مجموعه ای از تکالیف و وظایف متقابل شهروندان و مدیریت شهری می تواند متضمن احقاق حقوق شهروندی در حوزه های گوناگونی چون، رفاه، ایمنی، عدالت، سلامت و سایر مضامین حقوق شهروندی باشد.