theme
به قلم سولماز رضایی
ترامپ نماد خیزش پوپولیسم علیه نئولیبرالیسم یا عبرت تاریخی ؟
واکنش های دهه اخیر دنیا به عدم افزایش درآمد طبقه متوسط، واگذاری فرصت های شغلی به بیگانگان، سیل مهاجرت و منتفع شدن ثروتمندان از سیستم های مالیاتی های موجود در قالب هایی از قبیل جنبش ۹۹ درصدی و .. شکل گرفت و بارزترین آن در قابل در قالب کمپین انتخاباتی جلوه گر کرد. یکبار در قالب انتخاب یک رییس جمهور دو رگه سیاه پوست به نام اوباما و بار دیگر در انتخابات اخیر در قالب فردی صریح اللهجه و ساختار شکن بنام ترامپ جلوه گر شد.
سیاست خارجی او تابعی از لیبرالیسم، رئالیسم، نئو محافظه کاری، انزواطلبی یا هر نو ایسم ، نخواهد بود. سیاست خارجی ترامپ تابع خودشیفگتی است. فردی که دچار کیش شخصیت با واکنش های عصبی و عوامانه است. اما بدون تردید ترامپ هیچ اطلاعاتی مربوط به جهان امروز و شرایط آن ندارد.
تنها انگاره ها رئالیستی و پنداره های خودشیفتگی هستند که در سخنان ترامپ شنیده شده اند. وی بارها در مورد قدرت سخن ، بدون اشاره به منشاء آن حرف زده است.او هیچ گاه در مورد منافع حیاتی آمریکا سخن نگفته است. و صرفا به تهییج احساسات با رگه هایی از ناسیونالیسم و نژاد پرستی پرداخته است. شواهد نشان می دهد که رییس جمهوری که به گفته صاحب نظراندایره لغاتش در گفتار از صد کلمه بیشتر نشده نه نظریه توازن قوا را درک می کند ونه ویژگی های ذاتی اقتصاد جهانی را می فهمد.
رئیس جمهور جدید آمریکا در ایام انتخابات به طرز خصمانه ای مخالفت خود را با توافق هسته ای ایران “برجام” نشان داده است و در خلال سخنرانی های انتخاباتی خود نیز به باها اولویت شماره یک وی از بین بردن و لغو کامل توافق فاجعه آمیز هسته ای ایران دانسته است.
هنوز سرانجام سیاست های جنجالی رئیس جمهور جنجالی آمریکا معلوم نیست . آیامختصات سیاسی و بروکراسی آمریکا اجازه خواهد داد که وی اعتبار آمریکا را در طول دوره ریاست جمهوری خود پایکوب نماید یا اینکه نوعی سناریو از پیش تعیین شده است و ترامپ فقط مهره است؟
در صورت فرض هر کدام از احتمالات فوق یک واقعیت غیر قابل کتمان است و اینکه به هر حال موجی که علیه مشروعیت و مقبولیت اقدامات وی آغاز گردیده بسیار فراگیر است و این سوال بسیار مهم نه از سوی مردم عادی بلکه از سوی جامعه خواص و متخصصین آمریکا بوجود آمده است که به عنوان مثال چرا ایرانی ها را در فهرست چنین تحریم هائی قرار داه اند.؟
این حرکت قطعا باعث افزایش هزینه های ترامپ و افراط گرایان حامی آن ها در داخل و خارج ایالات متحده شده و مواجهه جدی بین نظام حاکم و آحاد جامعه آن کشور ایجاد نماید.
تقدیر الهی چنین است که خوی استکباری و تفرعن استکبار جهانی با چهره ای مانند اقدمات خصمانه خود را نمایان نموده رسیده و مقدمه ای شود برای چشیدن طعم ظلمی که به حقوق انسان ها و ملت ها از سوی این قدرت رفته است را با تمام وجود بچشند.
تجربه بزرگ و سترگ جمهوری اسلامی ایران طی دهه های اخیر در آزمون های بزرگ همانند اقدامات تروریستی و جدائی طلبی، ترور ها، جنگ تحمیلی، محاصره اقتصادی، تحریم های ظالمانه و بسیاری از توطئه هائی که بدخواهان علیه ایران عزیز اعمال و اجرا کردند نشان می دهد که مردم اصلیترین و بزرگ ترین سرمایه کشور در مواجهه با تندباد حوادث و طوفانهای سهمگین هستند.
یکی از زیبائی ها تحولات جاری این است که همانگونه که گذر زمان، اصالت و درستی انقلاب اسلامی و شعار ها و اهداف متعالی آن را نمایان ساخته، تحولات جاری باعث شده که نقاب از چهره بسیاری از افراد و کشور ها فروافتد .وماهیت افکار، اندیشه ها، تفکرات و کشور ها به طور عریان نمایان شده است.
واقعا عبرت آموز نیست که پدیده ای به نام ترامپ در مصدر سیاسی کشوری مانند ایالات متحده آمریکا بعنوان کشور مدعی پیشرفت، آزادی و اقتصاد قرار گیرد و در بین کشورهای جهان، رژیم غاصب صهیونیستی و نظام سیاسی و متحجر سعودی همراه و متحدان آن ها قرار گیرند. آیا این تقدیر الهی و شکست راهبردی برای آن ها نیست که این چنین چهره واقعی آن ها نمایان و روز به روز از چشم افکار عمومی و وجدان های بیدار بیافتند.
در این میان واقعیاتی همچون تغییر موازنه در سوریه، بی نتیجه بودن جنگ با یمن برای نظام سعودی، وضعیت لبنان و عراق و موفقیت ایران در بدست آوردن جایگاه های گذشته در زمینه صادرات نفت و گاز و ایجاد پیوندهای اقتصادی و تجاری با کشورهای مختلف پس از تحریم ها، قدرت مانور و چانه زنی متحدان آمریکا از قبیل سعودی ها را کاهش و کشورهای اسلامی را متوجه واقعیات های جاری در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام نموده است. سیری در تلاش ها و رفتارهای سعودی در چارچوب اجلاس های سازمان کنفرانس اسلامی موید این واقعیت است که منحنی تاثیرگذاری و ائتلاف سازی سعودی ها در حال افول است و این واقعیتی است که باید به آن توجه نمود.مخالفت ترزامی نخستوزیر انگلیس با سیاستهای شهرک سازی رژیم صهیونیستی (حتی به ظاهر) نشان می دهد متحد درجه یک امریکا در منطقه نیز حال و روز خوشی ندارد.
قطعا موقعیت ممتازی از لحاظ سیاسی و تاثیر گذاری برای جمهوری اسلامی در منطقه و جهان بوجود آمده است.
اما گرت پورتر»، تاریخدان و تحلیلگر در نوشتاری که میدل ایست آی آن را منتشر کرده، آمده است در مورد سیاست ترامپ در قبال ایران میگوید :
خطوط اساسی سیاست آمریکا در قبال ایران همواره بیش از آنکه انعکاس ایده های ریاست جمهوری باشد، ناشی از دیدگاه ها و منافعی است که «رویکرد دائمی امنیت ملی» تعیین می کند. این واقعیت دشمنی بی پایان آمریکا علیه ایران را تضمین کرده و به احتمال زیاد نشانگر تداوم و نه تغییر اساسی در سیاست های دولت ترامپ است.
اما آنچه به عنوان سیاستی راهبردی برای جمهوری اسلامی باید مد نظر قرار گیرد سیاست بازدارندگی از موضوع اقتدار است .و پرواضح است که بازدارندگی علاوره در مقوله نظامی و تسلیحاتی خلاصه به گسترش توانمندی های اقتصادی، ارتقاء مشارکت های راهبردی با جهان و مشارکت دادن آحاد مردم در برنامه های توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور، منزل و جایگاهی تعیین کننده در کنار افزایش اقتدار ملی و مایوس کردن دشمنان و بدخواهان دارد.