پیشکش به ساحت مقدس حضرت عشق حضرت سیدالشهداء (ع) به قلم و با صدای سولماز رضایی
بارانِ سلام بر تو می بارد یا حسین…
از آن لحظه ای که بر زمینِ عرفات نشستی و زمزمه ی عشق آن یگانه را به اشک هایت آمیختی…
از آن لحظه ای که هفتاد و دو اسماعیل را یک به یک به قصد قربتِ او خواندی و تو نازنین سلاله ی ابراهیم، قربان را معنی دیگری دادی…
از آن لحظه ای که خروش هل من ناصرِ تو آخرین نشانه های انسانیت را در میان دریای اهریمنان جستجو می کرد شاید به کشتی نجاتِ تو راه یابند…
بارانِ اشک بر تو می بارد یا حسین…
از آن لحظه ای که زلال چشمانت برای آخرین بار به جغرافیای کودکانِ هراسان مایل شد…
از آن لحظه ای که به شمشیر شکسته ای دوباره قیام کردی و به نوای خشکی، آیین جوانمردی طلب کردی…
و در پس بارانِ اشک و سلام، این باران خون است که بر تو می بارد یا حسین…
از آن لحظه ای که راضی شدی به رضای او و تاریخ برای همیشه رنگ سرخ خون تو، رنگ خون خدا را گرفت..
عجب طوفان خون و اشک و سلامی شده… در پی سلام های دمادم و اشک های ناتمام خون توست که در جهان جاری است و هیهات که درماندگی از تو ایستاده ی همیشه ی تاریخ دور است …